دو نگاه
دو نگاه از دو ذهن متفاوت
۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه
انعکاس
هر بار به مردی که بر عکس توی آبه نگاه می کنم
خنده ام می گیره ،
گرچه نباید بخندم .
چون شاید تو یه دنیای دیگه ،
یه وقت دیگه ،
تو یه شهر دیگه ،
اون درست ایستاده باشه ،
و من برعکس باشم.
شل سیلوراستاین
ندا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
◄
2012
(14)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(1)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(5)
◄
آوریل
(2)
◄
مارس
(2)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
2011
(9)
◄
دسامبر
(2)
◄
نوامبر
(1)
◄
اوت
(1)
◄
ژوئیهٔ
(2)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(2)
▼
2010
(34)
◄
دسامبر
(3)
◄
نوامبر
(1)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(5)
◄
مهٔ
(4)
◄
آوریل
(7)
◄
مارس
(1)
◄
فوریهٔ
(2)
▼
ژانویهٔ
(7)
امرز نوبت منه !
انعکاس
من و تو ...
خواب در بیداری
وقتی...
به همین سادگی!
!!!
◄
2009
(5)
◄
دسامبر
(2)
◄
نوامبر
(3)
پیوندها
رضارایان
اولد فشن
میلاد
تورجان
یک داوطلب در جامعه مدنی ایران
توهُّماتِ يك آميبِ 45 كروموزومي!
یک مهندس خسته
آری بابا در سرزمین عجایب
لابیرنت من
قصه های عامه پسند
یادداشت های یک گلابی دیوانه
تنبل تن پلول
نعنا پونه
آلبالوهای قرمز زندگی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر