کمی آنطرف تر از خودم
کنار خواستن ها و نتوانستن ها
کمی آنطرف تر از خودم
نزدیک رفتن ها و نرسیدن ها
کمی آنطرف تر از خودم
آری تنها کمی آنطرف تر ایستاده ای
لبخند می زنی و همه جیز را به من سپرده ای
تو آرامی و من پریشان ، چون تصمیم با من است
باید تصمیم بگیرم به ویرانی
به طغیان
به از هم پاشیدن هر چه که داشتم و دارم تا تو باشی!!!
تو که هستی بیشتر از همیشه هستم
و چون نباشی درگیر نبودن همیشگی ام
زندگی ستم بزرگی شد روزی که اختیار جای جبر نشست
و من چه بیزارم از مختار بودن ، که کاش مجبور بودم...
ندا دو / تیر / نود ویک
کنار خواستن ها و نتوانستن ها
کمی آنطرف تر از خودم
نزدیک رفتن ها و نرسیدن ها
کمی آنطرف تر از خودم
آری تنها کمی آنطرف تر ایستاده ای
لبخند می زنی و همه جیز را به من سپرده ای
تو آرامی و من پریشان ، چون تصمیم با من است
باید تصمیم بگیرم به ویرانی
به طغیان
به از هم پاشیدن هر چه که داشتم و دارم تا تو باشی!!!
تو که هستی بیشتر از همیشه هستم
و چون نباشی درگیر نبودن همیشگی ام
زندگی ستم بزرگی شد روزی که اختیار جای جبر نشست
و من چه بیزارم از مختار بودن ، که کاش مجبور بودم...
ندا دو / تیر / نود ویک