۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

جای دستهای خدا

   این مطلب سارا تو سخت ترین روزای زندگیم برام فرستاده، تا مطمئن تر شم که چه روح بزرگی داره. 

   چند سال پيش ، در يک روز گرم تابستان ، پسر کوچکي با عجله لباسهايش را در آوردو خنده کنان داخل درياچه شيرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش مي کرد و از شادي کودکش لذت مي برد. مادر ناگهان تمساحي را ديد که به سوي پسرش شنا مي کرد. مادروحشتزده به سمت درياچه دويد و با فريادش پسرش را صدا زد . پسرش سرش را برگرداندولي ديگر دير شده بود.تمساح با يک چرخش پاهاي کودک را گرفت تا زير آب بکشد، مادر از راه رسيد و ازروي اسکله بازوي پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت مي کشيد ولي عشق مادرآنقدر زياد بود که نمي گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.کشاورزي که در حال عبوراز آن حوالي بود ، صداي فرياد مادر را شنيد، به طرف آنها دويد و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراري داد.
پسر را سريع به بيمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودي پيدا کند. پاهايش با آرواره هاي تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روي بازوهايش جاي زخم ناخنهاي مادرش مانده بود.

خبرنگاري که با کودک مصاحبه مي کرد از او خواست تا جاي زخمهايش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتي زخمها را نشان داد ، سپس با غرور بازوهايش را نشان داد و گفت ،" اين زخمها را دوست دارم ، اينها خراشهاي عشق مادرم هستند."

*گاهي مثل يک کودکِ قدرشناس،خراشهاي عشق خداوند را به خودت نشان بده خواهي ديد چقدر دوست داشتني هستند*

ندا

۸ نظر:

  1. سلام
    یادم نمیاد خدا به من شیر داده باشه
    یا وقتی که از عالم و آدم دلم گرفته باهاش درد و دل کنم و دستی به سرم بکشه و بغلم کنه.
    اصلا یادم نمیاد خدا مثل مادرم شبا که تب داشتم برام دستمال خیس کنه و بگه پسرم تا فردا خوب میشی.
    تنها چیزی که از خدا یادم میاد اینه که با دوست جون جونیش محمد صحبت کرده و فقط هوای محمدو داشته که به اینور اونور حمله کنه و به تعداد همسراش اضافه کنه.
    ........... خیلی دلت خوشه. خیلی.

    پاسخحذف
  2. مستر گرام که کامنت بالا و گذاشتی
    از کجا میدونی که اون خدایی که میگی خدای ندا یا من یا هر کس دیگه ای هست؟
    اگه این کلمه برای تو هنوز همونی معنی داره که از بچگی بهمون گفتن ، لزوما برای ما همون معنی و نداره !!
    چرا تو این آشفته بازار همو به بازی میگیریم ، راحت در مورد هم نظر میدیم ، راحت همو مسخره میکنیم؟
    چرا با این همه ضربه ای که خوردیم بازم یاد نگرفتیم که دین و مذهب و اعتقادات این چنینی کاملا شخصی هست؟
    زمانی که من ها و نداها و تو ها تونستیم با اعتقادات مختلف کنار هم بدون اهانت بهم زندگی کنیم این مملکت ، مملکت میشه.

    پاسخحذف
  3. مطلب زيبايي بود

    ولي نمي دونم چرا به خدا وصلش کردين!

    احترام به عقايد دو جانبه هست.
    متوجه ميشي که چي ميگم؟....

    پاسخحذف
  4. سعیید من این مطلب و دیدم و از اونجایی که میدونم ندا به این مسائل اعتقاد داره براش فرستادم چون میدونستم ، ندا با خوندن این متن با اعتقاداتی که داره میتونه یه بحرانی و راحتتر پشت سر بزاره ، کل جریان این بود و فکر کنم که براش تاثیرگذار بود

    پاسخحذف
  5. خیلی برام جالبه که این مطلب انقدر یه نفر اذیت کرده ، اما باید بگم خدای من از بین یه مشت کاغذ پاره و چند کلمه مربوط به هزار سال پیش که معلوم نیست کدوماش درسته کدوماش غلط نیومده ، محض اطلاع شما گل پسر عصبانی ،من هم خدام و بغل می کنم هم می بوسمش ، وقتی مامانم یا عزیزم و می بوسم . من با خدام قدم می زنم وقتی با سارا هستم ، و تمام دنیا از زبون خدا با من حرف می زنن. شایدم این که نویسنده آخر این داستان این جمله ستاره دارو نوشته واسه این بوده که عشق به مادر قشنگترین عشق و خواسته بگه حتی اونی که عاشقته گاهی مجبور بهت صدمه بزنه.همین که تو دوست خوب هنوز مادر بودن تو دستمال گذاشتن روی سرت می بینی ، کافیه که از این مطلب طوری عصبانی بشی که فراموش کنی هر آدمی عقاید خودشو داره ، و وقتی دنیا آروم و راحت که قبول کنیم ، به عقاید هم احترام بذاریم.خوشحالم از این که دلم خوش نیست و روزای بدی رو می گذرونم اما ته قلبم یه قدرت بزرگی رو دارم که هر وقت بهش فکر می کنم دلم محکم بشه.

    پاسخحذف
  6. به این فکر میکردم که میشه آدم رو چیزی که همیشه کمبودشو احساس میکنه اسم بزاره.
    گاهی برامون مهم نیست وقتی بهمون میگن دیروز یه سیل امد و یه شهرو با خودش برد... فکر میکنم که همه ی مردم اون شهر لایق اون مرگ بودن... میبینم که نه ... بهش مبگم قضا و قدر.
    امیدوارم تو اون دنیا ماشین پورشه گیر بیاد ... دلم می خواست یدونه واسه خودم داشته باشم.
    خوبه که آدم حس کنه همیشه یه نفرو داره... اینجوری کمتر اذیت میشی وقتی میزنن تو سرت و یهت حکومت میکنن...
    سرتو میگیری رو به آسمون , بعد به خودت میگی : دختر , ببین اون دنیا چی در انتظارتِ
    من.... کسی که الان داره این مطلبو مینویسه یه روز موذن مسجد ِ محلمون بودم... هر صبح با اون سن پایینم میرفتم و مردم و واسه نماز صبح بیدار میکردم.
    خیلی حال بهم زنه که الان دارم اینجوری مینویسم.
    ولی چشماتونو باز کنین....
    خدا حس ِ تنهایی و کمبود ِ شماست.
    وقتی که از مرد ِ ساکن ِ خونه ی کنار مسجد سیلی میخورین که : بچه مگه مرض داری هر صبح اذان میگی....
    خدا تو قلب ِ پروانه ست

    پاسخحذف
  7. سلام به ندا و سارای عزیز
    چیز خاصی ندارم واسه گفتن. فقط می خواستم بگم که طرز فکرمون در مورد خدا بهتره واسه خودمون شخصی بمونه.
    اینکه بیاییم اینجوری در مورد یه چیز به این مهمی صحبت کنیم فقط از بین بردن ارزشهاست.
    اقای نسبتا محترم که اینجوری داری صحبت میکنی داری با بد چیزی شوخی میکنی.
    البته اینجور که من فهمیدم مشکل تو خدا نیست. یکم بیشتر فکر کن .
    مطلب جالبی بود سارا جان. حداقلش این بود که بعضیارو به فکر برده.

    پاسخحذف
  8. خدا يه مرحمه واسه قلبهاي شکسته که غمشون کمتر بشه.
    روز قيامت يه اميده که اشخاصي که زير ظلم هستن رو آروم نگه داره و صبر کنن براي روز عدالت.
    خدا هميشه با همه هست و هيچ وقت با هيچکي نيست.
    خدا يه قهرمانه واسه همه ضعيفا که يه روزي انتقام ميگيره.

    چيزايي که وجود ندارن. ولي ميبيني انگار دارن کار ميکنن واسه آدما. پس وجود دارن.

    حالا بعضي ها خدا رو بغل ميکنن و ميبوسنش و ...!
    من نمي فهمم.
    بعدشم احتمالا ميگن که تو درک نميکني!!!

    همينطور که از نظر قبليم ميشه برداشت کرد احترام به عقايد دو طرفست.

    پاسخحذف