قلب من اندازه مشت منه
مشتمو براي تو وا مي کنم ،
مشتمو براي تو وا مي کنم ،
چشم من اندازه پنجره هاست
تو رو بي پرده تماشا مي کنم.
تو رو بي پرده تماشا مي کنم.
دست من ادامه ي شاپرکاست
وقتي از شعله ي تو گّر مي گيره ،
وقتي از شعله ي تو گّر مي گيره ،
اشک من از جنس بغض شاعراست
که هميشه بدجوري سرازيره.
که هميشه بدجوري سرازيره.
حرفاتو راست و دروغ دوست دارم ،
قد شعراي فروغ دوست دارم.
يکي از ما ميتونه ابرارو سَر بِکشه
از لَجِ اين قفسا صدتا کفتر بِکشه ،
از لَجِ اين قفسا صدتا کفتر بِکشه ،
يکي از ما مي تونه تا قناري بپره
با همين ترانه ها آبرويي بخره.
با همين ترانه ها آبرويي بخره.
حرفاتو راست و دروغ دوست دارم ،
قد شعرای فروغ دوست دارم...
شهیار قنبری
ندا
این زن
پاسخحذفبا خونش مشق می نویسد.
این مرد
با دهانش کفن می بافد .
این بچه
گلویش را چینه دان مرغان می کند.
واین کلمات
که از صخره ی سینه ها بالا می رود
در آسمان آتش واشک
سپیده دمی
طالع خواهد شد .
شاد باشید.
ممنونم لذت بردم،خیلی زیبا بودن این کلمات و مایه افتخار من که این جا نوشته شدن :)
پاسخحذف